‏نمایش پست‌ها با برچسب اعدام. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب اعدام. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۳ اسفند ۲, شنبه

سهم شما روزی یکبار اعدام خواهد بود !


من بارها در بازجوئی ها به بازجو و هرجا که با اینها برخورد کرده ام به اینها گفته ام که شما باید ما را تشویق کنید. ما بخاطر شماها این کمپین را درست کردیم.
که شما مطمئن باشید که فردا که وضع دگرگون خواهد شد و حتما خواهد شد و بزودی خواهد شد، شما فکرنکنید ما شما را میگیریم به سلابه میکشیم، تکه تکه میکنیم!
نه، ما شما را آزاد میگذاریم که بروید توی مردم. 
همان نگاههای مردم، روزی یکبار برای شما اعدام است!

جمعه هفدهم بهمن ماه ١٣٩٣، مراسمی در خانه خانم گوهر عشقی (مادر ستار بهشتی) و با حضور جمعی از فعالان سیاسی و مدنی برگزار شد.
در این مراسم خانم گوهر عشقی و خانم سحر بهشتی(خواهر ستار بهشتی) و دکتر محمد ملکی صحبت کردند.
دکتر محمد ملکی در بخشی از سخنان خود گفت :
من هربار که اینجا آمدم، با رویین* آمدم، به رویین گفته بودم که هرموقع میخواهی بری رباط کریم، منو با خودت ببر. و الان احساس میکنم رویین اینجاست. نمیدونم چرا خودشو نشون نمیده، چرا با من حرف نمیزنه؟ چرا با مادر شوخی نمیکنه؟ بیرحم ها، بی انصافها، بی همه چیزها، آخه رویین چه کرده بود؟
شما چندتا رویین میتونید تو این جامعه پیدا کنید که اینقدر با محبت باشه؟
رویین بزودی خواهد آمد و بزودی اینها خواهند رفت.
ما هرگز قصد انتقام جوئی و خشونت نداریم. من و آقای نوریزاد و عده ای از دوستانمان، لگام را تشکیل دادیم برای اینکه با کُشت و کُشتار مبارزه کنیم، با اعدام مبارزه کنیم.
من بارها در بازجوئی ها به بازجو و هرجا که با اینها برخورد کرده ام به اینها گفته ام که شما باید ما را تشویق کنید. ما بخاطر شماها این کمپین را درست کردیم.
که شما مطمئن باشید که فردا که وضع دگرگون خواهد شد و حتما خواهد شد و بزودی خواهد شد، شما فکرنکنید ما شما را میگیریم به سلابه میکشیم، تکه تکه میکنیم!
نه، ما شما را آزاد میگذاریم که بروید توی مردم. 
همان نگاههای مردم، روزی یکبار برای شما اعدام است!
........
من اینجایی نی اَم، این شهر پر بیداد و کم فریاد
من اینجایی نی اَم، من از دیاری دور می آیم
تنم از درد می نالد 
برایم کوچه ها بس تنگ و تاریک است
هوا آلوده، مردم در قفس پچ پچ کنان از وضع می نالند
دلم پرواز می خواهد 
دلم پرواز می خواهد به سوی آسمان هایی که بی رنگ است
و از اهل زمین و جنگ هاشان سخت دلتنگ است
از آنجا می توان فریاد زد، فریاد طولانی
که سازد خفتگان بیدار و خواب آلودگان هشیار
دلم تنگ است
دلم تنگ است …



*لگام : کارزار لغو گام به گام اعدام
*رویین : رویین عطوفت

۱۳۹۳ خرداد ۱۱, یکشنبه

شیرآهن کوه را اعدام کردند !


غلامرضا خسروی حسرتِ یک آه را بر دل جنایتکاران جمهوری اسلامی گذاشت و رفت.

ابراهیم در آتش
در آوار خونین گرگ و میش
دیگر گونه مردی آنک ،
که خاک را سبز می خواست
و عشق را شایسته زیباترین زنان
که اینش
 به نظر
هدیتی نه چنان کم بها بود
که خاک وسنگ را بشاید .
چه مردی ! چه مردی !
که می گفت قلب را شایسته تر آن
که به هفت شمشیر عشق
در خون نشیند
و گلو را بایسته تر آن
که زیبا ترین نام ها را
بگوید .
و شیر آهن کوه مردی از این گونه عاشق
میدان خونین سرنوشت
به پاشنه ی آشیل در نوشت .
رویینه تنی
که راز مرگش
اندوه عشق و
غم تنهایی بود .
« آه ! اسفندیار مغموم !
تو را به که چشم
فرو پوشیده باشی !»
«آیا نه
یکی نه
بسنده بود
که سر نوشت مرا بسازد ؟
من
تنها فریاد زدم
نه !
من از
فرورفتن
تن زدم .
صدایی بودم من
_شکلی میان اشکال_
و معنایی یافتم .
من بودم و شدم ،
نه زان گونه که غنچه ای
گلی
یا ریشه ای
که جوانه ای
یا یکی دانه
که جنگلی
راست بدان گونه
که عامی مردمی
شهیدی؛
تا آسمان بر آن نماز برد .
من بی نوا بندگکی سر به راه نبودم
و راه بهشت مینوی من
بز رو طوع و خاکساری نبود:
مرا دیگر گونه خدایی می بایست
شایسته ی آفرینه ای
که نواله ناگزیر
گردن کج نمی کند .
و خدایی دیگر گونه آفریدم »
دریغا ! شیر آهن کوه آهن ! مردا !
که تو بودی ،
و کوه وار
پیش از آن که به خاک افتی
نستوه واستوار
مرده بودی .
اما نه خدا و نه شیطان
سرنوشت تو را
بتی رقم زد
که دیگران می پرستیدند.
بتی که
دیگرانش
می پرستیدند .



احمد شاملو

۱۳۹۱ دی ۲۹, جمعه

اگه حالیمون نیست، تقصیری نداریم. كسی حالیمون كرده كه ما جفتك زدیم؟



به گزارش ایسنا، صبح روز چهارشنبه ٢٧ دیماه ١٣٩١، حکم اعدام یک متجاوز به عنف در استادیوم ورزشی شهر سبزوار و در حضور تماشاچیانی که بر روی سکوها مستقر شده بودند، انجام گرفته است.

حضور مردمِ سبزوار در استادیوم برای اجرای این حکم، عکس العمل هائی را در فضای مجازی بدنبال داشته و اکثرا تیغ انتقاد بسوی مردم روانه شده است.

وقتی از دور به این مسئله نگاه میکنیم، عمل کسانی که با تخمه و پسته و تنقلات به ضیافتِ اعدام  میروند، حال آدم را بهم میزند.
اما اگر ماهیت حکومت جمهوری اسلامی و کارکرد اصلی آن یعنی توحش و جنایت و اعدام را در نظر آوریم، آنوقت این مردم را مورد شماتت قرار نمیدهیم.
در حقیقت این نظام است که با به اجرا در آوردن اعدام در ملاء عام، خشونت را توجیه و شرایطی را فراهم میکند تا مردم حس انتقام جویی و خشم را با یک خشونت دیگر تسکین دهند.
کمتر دیده شده است که حکومت، مراسم اعدام را در بالای شهر و  یا محلاتی که  قشر متوسط  زندگی میکند، انجام و سعی میکند با اجرای این نمایشات در میان قشرهای پائین جامعه، خشمِ حاصل از نابرابری و فقر را  که در این طبقات انباشته شده است، بسمتِ خود جامعه هدایت کند.
از مردمی که زیر بمباران تبلیغاتی جمهوری اسلامی هستند و تلویزیونشان پر از استاد روازاده ها و جنتی ها و انواع و اقسام خمینی های بزرگ و کوچک است چه انتظاری باید داشت؟
آخر کسی به این مردم گفت که اعدام، توحش است و این مردم قبول نکردند و جفتک زدند؟
حکومتِ اعدام، تماشاچی اعدام هم پرورش میدهد و تا وقتی جمهوری اسلامی که رتبه اول اعدام در جهان به نسبت جمعیت را داراست، وجود دارد، رادیو و تلویزیون و وسائل ارتباط جمعی و تماشاچیِ اعدامِ خودش را هم دارد.


* دیالوگی بین سید و قدرت در فیلم گوزنها : اگه حالیمون نیست، تقصیری نداریم. كسی حالیمون كرده كه ما جفتك زدیم؟ 

۱۳۹۰ شهریور ۳۱, پنجشنبه

امروز عصاره فضائلِ اسلامِ عزیز در نیویورک است

احمدی نژاد شین بائر و جاش فتال را برایتان هدیه آورده است و سهم ما هم اعدام نوجوانان با جرثقیل وارداتی برادرانِ سپاه است.
معامله پایاپای کثیفی دارید!