۱۳۹۰ اسفند ۱۰, چهارشنبه

شناسنامه های پاک

در ایران آزادِ فردا یک روز شناسنامه تان را از گنجه بیرون می آورید(*)، فرزندانتان را در کنارتان و نوه هایتان را روی زانویتان میگذارید و به آنها شناسنامهِ پاکتان را نشان خواهید داد و خواهید گفت زمانی بود که ایران گم شده بود. دیکتاتوری ولایت فقیه آزادی و فرهنگ ما را دزدیده بود. بنظر میآمد که آینده ای نیست. ولی بچه ها این را بیاد بیآورید : خانواده شما در زمانی که دیکتاتوری فقیهان اسلامی حاکم بود، بلند قامت ایستادند. خانواده شما در حالی که دیگران میترسیدند صحبت کنند، سخن گفتند. خانواده شما درحالی که به نظر میآمد آینده ای نیست، آینده ای را می دیدند.

آن شناسنامه از گنجه بیرون خواهد آمد و ما زودتر از آنچه فکرمیکنید به رخ فرزندانمان خواهیم کشید.



(*): با الهام از سخنرانی رابرت توریسلی در کنفرانس بین‌المللی پاریس و اشارهِ او به دستمال گردنهای زردِ طرفداران مجاهدین خلق ایران

۱۳۹۰ اسفند ۷, یکشنبه

خامنه ای : اونی که به ما نریده بود --- اسماعیلِ هنیه بود!

اسماعیل هنیه در سخنرانی خود در دانشگاه الازهر مصر، یک هفته بعد از ملاقاتش با خامنه ای در تهران، «نبرد حماسی مردم سوریه» برای دموکراسی را ستایش کرد.
او با توصیف ملت سوریه به عنوان ملت قهرمان، تفی به ریش خامنه ای جلاد انداخت و لگدی به قبر کثیف خمینی خونخوار زد.

۱۳۹۰ اسفند ۶, شنبه

۱۳۹۰ اسفند ۲, سه‌شنبه

فرخ کشتگر : اگر اين خبر راست باشد!

نخست خلاصه خبر را بخوانيد:
سایت وزین هابیلیان از قول رهبر شیعیان تایلند و مدیر مرکز مطالعات اسلامی موسسه المهدی، آقای سلیمان الحسینی اعلام کرده است که ۴ مظنون مشارکت در طرح بمب گذاری در بانکوک از اعضای گروهکی موسوم به مجاهدین خلق (منافقین) هستند!

اين که يک سازمان سياسی ايرانی متهم به همدستی به بمب گذاری در بانکوک، يعنی به خيانت عليه کشور خود متهم شود، مساله کوچکی نيست که بتوان از کنار آن گذشت و يا با يک تکذيب خشک و خالی به رفع و رجوع آن نشست! بويژه آن که اين بمب گذاری می تواند زمينه ساز يک جنگ خانمانسوز ميان ايران و قدرت های خارجی باشد!
هر چند که مجاهدین خلق تاکنون به يک تکذيب خشک و خالی هم اقدام نکرده اند!

اگر اين ادعا درست باشد و مجاهدين خلق در همدستی با موساد در طرح این بمب گذاری مشارکت کرده باشند طبعا به یک تکذيب ساده خبر اکتفا خواهند کرد. اما اگر، نه در آن بمب گذاری نقشی و نه با سازمان موساد دستی در همکاری داشته اند، برای اعاده حيثيت از خود بايد قاعدتا با همه امکانات تبليغاتی خاص خود که در آن استادند به ميدان آيند و برای رفع اتهام از خود به چند اقدام زير متوسل شوند:


۱- ارتباط و همکاری با سازمان های جاسوسی را برای هر سازمان سياسی مذموم و غيرقابل قبول اعلام کنند و به صراحت هرگونه درافتادن در اين گونه مناسبات را محکوم کنند!

۲- اعلام نمايند که در بمب گذاری در بانکوک شرکت نداشته و آن را محکوم می کنند!

۳- بالاخره آن که اگر سازمان مجاهدين با سازمان های جاسوسی اسرائيل در بمب گذاری بانکوک همدست نبوده اند، روشن شدن قضيه کار چندان دشواری نيست. مجاهدين استطاعت مالی آن را دارند که بهترين وکلای آمريکايی را استخدام کنند و از طريق آنان از سایت وزین هابیلیان و رهبر شیعیان تایلند که اين دروغها را عليه سازمان مجاهدين بافته اند شکايت کنند. در اين صورت اگر رهبر شیعیان تایلند مدرک محکمه پسندی برای اثبات ادعای خود نداشته باشد محکوم می شود و مجاهدين از اين اتهام مبرا می شوند!

اگر سازمان مجاهدين به هيچ يک از اقدامات بالا متوسل نشود، آن وقت بديهی است که می توان خبر شخصیت معتبری مثل  سلیمان الحسینی، مدیر مرکز مطالعات اسلامی موسسه المهدی و رهبر شیعیان تایلند که در سایت وزین هابیلیان بيان شده است، را باور نمود!


فرخ کشتگر
سه شنبه ٢٨ ربیع‌الاول ۱۴۳۳ قمری




بعدالتحریر :
بعد از نگارش این مطلب با کمال تاسف  متوجه شدم که غیر از سایت وزین هابیلیان، سایتهای وزینِ دیگری مانند تابناک، يالثارات، ایرنا، عصر ایران و ... به نقل این خبر مبادرت نموده اند. البته این وظیفه سازمان مجاهدين  خلق است که درصورت  دست نداشتن در این بمب  گذاریها و با توجه به استطاعت مالی و وقت فراوان!، از سایتهای  وزینِ ذکر شده بخواهند که  از نقل اخبار دروغ خودداری کنند!

۱۳۹۰ بهمن ۲۸, جمعه

دست های جنایتکار


سازمان ملل قطعنامه "جنایت علیه بشریت سوریه" را تصویب کرد.
مجمع‌عمومی سازمان ملل روز پنج‌شنبه ۱۶ فوریه (۲۷ بهمن) در نیویورک برپا شد. در این نشست، نمایندگان سرکوب خشونت آمیز مخالفان دولت بشار اسد را با تصویب قطعنامه‌ای محکوم کردند. ۱۳۷ کشور از ۱۶۶ کشور شرکت کننده در این مجمع به این قطعنامه رای مثبت دادند. ایران، روسیه، چین، عراق
، کوبا، ونزوئلا و کره شمالی از جمله ۱۲ کشوری بودند که به قطعنامه رای منفی دادند. رای نمایندگان ۱۷ کشور به این قطعنامه ممتنع بود.

۱۳۹۰ بهمن ۲۵, سه‌شنبه

ما لاله سرخ سربداریم هنوز

رزمسرود، ترانه هایی همبسته برای سربداران

هرچند ز داغ سوگواریم هنوز
کشتار شدیم و بیشماریم هنوز

روینده ز خاک هر بهاریم هنوز
ما لالهِ سرخ سربداریم هنوز


بیهوده خلاف موج پارو نزدیم
جز رو به سپیده
، خلق را هو نزدیم
در ذهن زمان چهره ما نقش شده ست
از پای درآمدیم و زانو نزدیم


بر روی ستم گلوله باراندیم
از مزرعه ها گرازها را راندیم
تا سبز شود ز خون ما جنگل باز
رفتیم و درون رستنی ها ماندیم


نورستن دشت و بیشه ها رویش ماست
نجوای نسیم و برگها گویش ماست
وان رود خروشان که به دریا ریزد
تصویر حضور و جلوه پویش ماست


شب بر رخ روز تا که چادر دوزد
رهپوی سزاست
تا چراغ افروزد
آتش فکند به خیمه تاریکی
هرچند که خود نیزدر آتش سوزد


آن بار امانتی که «کوچک» بگذاشت
شد پرچم سربدار و آن را برداشت
این نسل گمان مبر سترون شده است
فردا نگری که باز پرچم افراشت


ما تجربه های یک سده پیکاریم
شب خسته و
ما سپیده ی بیداریم
پیروزی ما، حوالتی تاریخی ست
در جنگل و شهر «کوچک» و «ستاریم»


جهانشهر – امرداد ماه ١٣٧٩خورشیدی
نعمت آزرم

۱۳۹۰ بهمن ۲۳, یکشنبه

این کاسب چه می فروشد؟

یک کاسب! در مراسم ساندیس خوران ٢٢ بهمن ١٣٩٠ در تهران.
میگویند «الکاسب حبیب الله» ولی نه هر کسبی!

۱۳۹۰ بهمن ۲۱, جمعه

بدینوسیله از زندان رجایی شهر، فرارسیدن ٢٢ بهمن، سرآغاز ربوده شدن انقلاب ۵٧ را تسلیت میگویم



با یاد خدا
با درود به تمامی جانباختگان راه آزادی بشر،
با سلام به تمامی آزادیخواهان جهان،
و تجدید پیمان با تمامی جمهوریخواهان دموکرات و سکولار ایرانی،
هم میهنان بپاخاسته،
نظریه ولایت فقیه در دهه ٤٠ خورشیدی عرضه شد ولی هیچ یک از فعالان سیاسی ، انقلابیون و گروههای مبارز آنرا جدی نگرفت این نظریه ناقص الخلقه که در آخرین هفته های منتهی به انقلاب ۵٧ تحت عنوان حکومت اسلامی به ایرانیان بپاخاسته ارائه شد، به علت مخالفت صریح انقلابیون ، دانشگاهیان، دانشجویان و...،نهایتا به عنوان عوام فریبانه ( جمهوری اسلامی) تغییر پیدا کرد .
با تمسک به این ترکیب متناقض که بعدها مردم فریبان حاکم با بکارگیری مترادف آن یعنی ترکیب آشکارا متنقاض تر (مردم سالاری دینی) سعی در تلطیف و تطهیر آن داشتند. سرکردگان فرقۀ ظالۀ ولایت فقیه باسوء استفاده از غلیان احساسات مذهبی مردم به اهرم های قدرت چنگ یازیدند و بلافاصله با به میدان کشاندن فرصت طلبان بی نام نشانی که پس از پیروزی انقلاب گستاخانه خود را انقلابی جا می زدند بر علیه انقلاب مردمی و انقلابیون اصیل ،کودتای خونین به راه انداخته و بعد از ربودن تمامیت اهرمهای قدرت سیاسی به کمک کمیته های موسوم به انقلاب ، شیوه هایی را بکار گرفتند که بطور کلی با درک و استنباط عامۀ مردم از اصول نظام جمهوری و نیز اصول دین اسلام مغایر بودو متعاقبا در برابر اعتراضات اقشار و اقوام مختلف ایرانی چنان فجایعی را رغم زدند که مشابه آن در تمام دوران پس از انقلاب صنعتی ، تنها در بعضی از انقلابهای مخوف کمونیستی نیمۀ اول قرن بیستم تجربه شده است.
یادآور می شود واضح این نظریه ،که ابتدئا آن را بر گرفته از اسلام انقلابی و تشیع علوی تبلیغ میکرد. پس از مدتی ضمن تقبیح کلیت ماجرا آن را فاقد مشروعیت اعلام داشت به جرات می توان گفت این تنها نظریه در طول تاریخ بشریت که در عین برخورداری از حاکمیت از سوی واضح آن به صراحت باطل می گردد .این حقیقت که مشارالیه تا دم مرگ در برابر نظام مخوف برآمده از ان نظریه ایستادگی به خرج داد به خودی خود بیانگر شدت نفرت او از نتایج نظریات خودش می باشد.
از دیدگاه تجربه های تاریخی این حالت پدیده نادری است که تمام نیروهای پیشرو و همۀ بنیادهای مدافع ارزشهای دنیای مدرن به طور یکپارچه در برابر حاکمیتی بایستند که سنت های منقرض جوامع کهن را به بدترین وجه نمایندگی می کند ولی آن حاکمیت کودتاگر که با تمام اندیشه های مورد اتفاق جهانی سر جنگ دارد بتواند با توسل به انواع خصلت های اخلاقی و و ترفندهای جنایتکارانه بر اریکه قدرت باقی بماند و عجیب تر آنکه علاوه بر سکوت جامعه جهانی به ......با آن به مماشات رفتار نمایند.
بدینوسیله از زندان رجایی شهر بند ٤ سالن ١٢ ، فرارسیدن ٢٢ بهمن که سرآغاز ربوده شدن انقلاب ۵٧ و به گروگان گرفته شدن ایران و ایرانیان را تداعی می دارد به همه هم میهنان فرسوده در اقصی نقاط کشور و نیز پراکنده در سراسر گیتی تسلیت گفته و خطاب به .... و قدرت طلبان حاکم که وقیحانه پشت شعارهای دینی سنگر گرفته اند اعلام می دارم.
ای خداوندان خوف انگیز شب پیمان ظلمت دوست ، ظلمت آباد بهشت گندتان را ما نمی خواهیم.
هم میهنان،
با توجه به تجربه های برگرفته از کامیابی ها و ناکامیابی های جنبش ٢٠٠ ساله آزادیخواهی ایرانیان در راه رهایی جامعه ایرانی از ورطۀ هولناک جاری و نیل به آرمانهایی که بعضا متجاوز از یک قرن است که به طرزی کاملا شفاف در انقلاب ۵٧ ترسیم شده است ولی هنوز معطل مانده اند را نتیجه محتوم تلاش هماهنگ همۀ نیروهای طرفدار تغییرات بنیادین در داخل و خارج کشور برای به ثمر رساندن انقلاب است.
هم میهنان هوشیار باشید که سحر نزدیک است
ایران هرگز نمی میرد،
ارژنگ داودی
زندانی سیاسی،شاعر و نویسنده
بهمن ١٣٩٠


بیانیۀ زندانی سیاسی ارژنگ داودی به مناسبت ٢٢ بهمن، انقلاب به سرقت رفتۀ مردم ایران به نقل از " فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"

۱۳۹۰ بهمن ۱۲, چهارشنبه

آخرِ بازی : سروده ای از احمد شاملو در وصف خمينی





عاشقان
سرشکسته گذشتند،
شرمسارِ ترانه‌های بی‌هنگامِ خویش.
و کوچه‌ها
بی‌زمزمه ماند و صدای پا.
سربازان
شکسته گذشتند،
خسته
بر اسبانِ تشریح،
و لَتّه‌های بی‌رنگِ غروری
نگونسار
بر نیزه‌هایشان.


تو را چه سود
فخر به فلک برفروختن
هنگامی که
هر غبار راه لعنت شده نفرينت می کند؟
تو را چه سود از باغ و درخت
که با ياس ها
با داس سخن گفته ای.
آنجا که قدم بر نهاده باشی
گياه از رستن تن می زند
چرا که تو
تقوای خاک و آب را
هرگز باور نداشتی.


فغان! که سرگذشت ما
سرودِ بی اعتقاد سربازان تو بود
که از فتح قلعه ی روسپيان
باز می آمدند.
باش تا نفرين دوزخ از تو چه بسازد،
که مادران سياه پوش
داغداران زيباترين فرزندان آفتاب و باد
هنوز از سجاد ه ها
سر برنگرفته اند!


 امروز ١٢بهمن، سالروز بازگشت خمينی جلاد به ایران است.