۱۳۹۱ آذر ۲۷, دوشنبه

چشمت کور، مهدی چند سالی بود که میخواست چند کیلو وزن کم کند!

خبر کوتاه بود، ساعت ٢٢ دیشب، در حالی که خیابان های تهران را برف پوشانده بود، مهدی هاشمی بعد از ٨١ روز زندان انفرادی به خانه پدری بازگشت!
پدر زجر دیدهِ این زندانی سیاسی به محض دیدن فرزند، او را در آغوش گرفت و به فرزند آزاد شده خود گفت : زندان چطور بود؟ چه قدر لاغر شدی؟ آن جا با تو چه کرده اند؟
خانم عفت مرعشی، مادرِ این زندانی سیاسی، در حالی که شیون میکرد، خطاب به خامنه ای گفت: چشمت کور، مهدی چند سالی بود که میخواست چند کیلو وزن کم کند!
خبرنگار ما با شنیدن ضجه های این پدر و مادرِ پیر و در حالیکه هیچ تفاوتی در قطرِ گردن آقای مهدی هاشمی از هنگام ورود پیروزمندانه ایشان به میهن اسلامی مشاهده نمیکرد از حال رفت و موفق به ثبت باقی گزارش نشد!
لازم به ذکر است که همانطور که وبلاگنویسی قبلا گفته بود : تَبر هم نمیتونه این گردن رو بزنه!

۱۳۹۱ آذر ۲۴, جمعه

نام : گوهر عشقی، جرم: مادر ستار بهشتی‌ بودن



پای کبود و زخمی گوهر عشقی، مادر ستار...

مادر ستار هم گناهکار است، زیرا صدای شیونش پایه های تخت ضحاک زمانه را میلرزاند.

نام : گوهر عشقی
جرم : مادر ستار بهشتی‌ بودن
 

۱۳۹۱ آذر ۹, پنجشنبه

باید این پرچمِ عنکبوت نشان را در همه جا پائین آورد و آتش زد!


این پرچم، علامت و نشانه اعدام، کشتار، شکنجه، اعتیاد، بیکاری، زندان، فحشا، دزدی و جنایت است.
باید این پرچمِ عنکبوت نشان را در همه جا پائین آورد و آتش زد!

۱۳۹۱ آبان ۲۴, چهارشنبه

صاحب این عکس را میشناسید؟

نامش جمیل سویدی است و تقریباً هم زمان با ستار بهشتی، او را در اهواز زیر شکنجه کشتند.
او ایرانی‌، عرب اهوازی و کارگر جوشکاری بود. ‌
حدود یک ماه قبل به دست نیروهای امنیتی بازداشت شد و جنازه اش به شکل کاملا اتفاقی توسط یکی از آشنایان او در سردخانه پزشکی قانونی شناسایی و سپس به خانواده او اطلاع داده شد.
آیا کسی‌ خبری از خانواده او دارد؟

مطلب زیر را در همین مورد از شهاب الدین شیخی بخوانید:

این عکس کوچک است، در سایز مبارزه‌ی شما نیست.

۱۳۹۱ آبان ۱۹, جمعه

تا جمهوری اسلامی برپاست، ستارها را میکُشد و سعید زینالی ها در زندانند!


چندی قبل رفسنجانی در واکنش به بازداشت فائزه و مهدی هاشمی گفته بود : فرزندان وی با فرزندان مردم فرقی ندارند!
چگونه است که عده ای از این خط امامی های اصلاح طلب، از سوییت هایشان در زندان اوین، هر روز نامه سرگشاده می نویسند و به جرس و کلمه میرسانند و سعید زینالی بعد ار ١٤ سال حبس، تا امروز فقط یک مکالمه تلفنی با مادرش داشته است و ستار بهشتی را امروز دستگیر میکنند و جنازه اش را یک هفته بعد تحویل قبرستان میدهند؟
فرزندان مردم با فرزندان سران این نظام هیچ سنخیتی ندارند. فرزندان مردم کسانی هستند که ٣٣ سال حکومت شما جانیان را بر روی شما تُف کرده اند.
فرزندان مردم کسانی هستند که سهمشان از حکومتِ شما اعتیاد، بیکاری، فقر و فحشا و زندان و اعدام و تیرباران است.
فرزندان مردم کسانی هستند که خودشان را آماده می کنند تا یکبار برای همیشه، شر شما را از سرشان کم کنند.

۱۳۹۱ مهر ۲۳, یکشنبه

وضع جمهوری اسلامی خرابه!


اینجا دیارِ کفره، ما یک تعداد اصلاح طلب حکومتی هستیم که به همراهِ  اکثریتی های عزیز و توده ای های گرامی تر از جان، زمینه را برای انتخابات ٩٢ آماده میکنیم.
وضع جمهوری اسلامی خرابه!

۱۳۹۱ مهر ۸, شنبه

تصمیم آمریکا و پیام تسلیت و همدردی یک سوسک بایگون خورده!


خبر را شنیدم و در لحظاتی که آخرین دست و پاهایم را میزنم و بالنهایه به ته چاه مستراح سقوط خواهم کرد به یاد جمهوری اسلامی و تمام باندهایش شامل اصولگرایان متحجر، اصلاح طلبانِ قلابیِ حکومتی و گاوهای پیشانی سفیدِ اطلاعاتی اش هستم که متاسفانه شانس اینرا نداشتند تا در این سفرِ آخر، همراه من باشند.

مع الاسف همراه من نیستند و بناچار هرروز و هرلحظه باید آرزوی سفری مانند سفرِ من به اسفل السافلینِ مستراح را داشته باشند.
برایشان آرزوی بایگون دارم.

بای بای
امضاء : یک سوسک بایگون خورده

۱۳۹۱ مهر ۵, چهارشنبه

لاکن خداوند بی بی سی را حفظ کند!

 تحقیقات ٣٣ سالهِ بی بی سی نشان میدهد که برخلاف شنیده های عده ای معدود، امام راحل در هنگام ورود به ایران، در جواب خبرنگار ملعونِ اجنبی که احساس امام را  پس از سالها دوری از وطن پرسیدند، هرگز نفرمودند «هِچ».
براساس فیلمی از یک خبرگزاری دیگر و از زاویه ای دیگر، حضرت امام فرموده اند: لاکن خداوند بی بی سی را حفظ کند!

۱۳۹۱ شهریور ۶, دوشنبه

درود بر شیرزنان سوری!

مرد در حمص به تیر وحوشِ بشار اسد گرفتار شده و این زن است که دفاع از خانواده‌اش را بر عهده می‌گیرد.

خونریزی

پا گرفته است زمانی است مدید
نا خوش احوالی در پیکر من
دوستانم، رفقای محرم!
به هوایی که حکیمی بر سر، مگذارید
این دلاشوب چراغ
روشنایی بدهد در بر من!

من به تن دردم نیست
یک تب سرکش، تنها پکرم ساخته و دانم این را که چرا
و چرا هر رگ من از تن من سفت و سقط شلاقی ست
که فرود آمده سوزان
دم به دم در تن من.
تن من یا تن مردم، همه را با تن من ساخته اند
و به یک جور و صفت می دانم
که در این معرکه انداخته اند.

نبض می خواندمان با هم و میریزد خون، لیک کنون
به دلم نیست که دریابم انگشت گذار
کز کدامین رگ من خونم می ریزد بیرون.

یک از همسفران که در این واقعه می برد نظر، گشت دچار
به تب ذات الجنب
و من اکنون در من
تب ضعف است برآورده دمار.

من نیازی به حکیمانم نیست
« شرح اسباب » من تب زده در پیش من است
به جز آسودن درمانم نیست
من به از هر کس
سر به در می برم از دردم آسان که ز چیست
با تنم طوفان رفته ست
تبم از ضعف من است
تبم از خونریزی.


 یوش - تابستان ١٣٣١

۱۳۹۱ مرداد ۲۹, یکشنبه

تره به تخمش میره، سعید به مادرش!

*بنا به گفتهِ سعید حجاریان، مغز متفکر اصلاحات!، مادرش بازجوی کمیته نازی آباد بوده است.

ضرب المثلی فرانسوی میگوید :  Tel père, tel fils
یعنی : از چنین پدری، چنین پسری باید!
و یا : Les chiens ne font pas des chats
یعنی : سگ ها هرگز گربه نمی زایند!




* : سعید حجاریان در گفت و گو با اندیشه پویا ماجرای اولین توبه سیاسی خود در کودکی را بازگو کرده و از ارتباط‌ سیاسی پدرش با جریان‌های ملی‌گرای رادیکال و دست راستی همچون سومکا یاد کرده است. آنچنانکه سعید حجاریان در شرح زندگینامه سیاسی و فکری خود توضیح می دهد:
او در دهه ۵٠ با چریک‌ها دوست بود اما چریک نشد و به فعالیت‌های مسلحانه علاقه‌ای نداشت، اما پس از انقلاب از ابتدا وارد فعالیت‌های نظامی – امنیتی شد!
تنها او از خانواده‌شان نبود که به این عرصه پا گذاشت، آنچنانکه سعید حجاریان در این گفتگو بازگو می کند مادرش هم در اوائل انقلاب در کمیته نازی آباد بازجو بوده است.  

۱۳۹۱ مرداد ۲۸, شنبه

قورباغه های جمهوری اسلامی!

جمهوری اسلامی با قرار دادن پرچمِ دیگر کشورها بر روی نفتکش هایش، مشغول قاچاقِ نفت است.
جمهوری اسلامی در پوششِ زائر، فرماندهان سپاه را برای عملیات به سوریه میفرستد.
جمهوری اسلامی در پوششِ مخالف، مامورانی مانند سردار مدحی و ... را بمیان اپوزیسیون میفرستد.
 تا جمهوری اسلامی هست، صادر کردن نفت با پرچم تقلبی بر روی نفتکش هایش،  فرستادن مزدور تحت عناوین زائر و آتئیست و طرفدار مصدق و طرفدار شاه و اصلاح طلبِ حکومتی  و ... بمیان مخالفان امری عادی است.

حیات و مماتِ جمهوری اسلامی به دروغ و ریا و تزویر بند است و برای تداومش چاره ای جز اینکار ندارد.

این وظیفه ماست تا صفِ دشمن و غیر دشمن و دوست را تشخیص دهیم و مراقب باشیم تا جمهوری اسلامی، قورباغه هایش را بجای فولکس واگن برایمان رنگ نکند.

۱۳۹۱ مرداد ۱۹, پنجشنبه

٤٨ پاسدار : سه روایت، یک شکرپرانی و یک نتیجه!


یک : شنبه ۱۴ مرداد ١٣٩١، ٤٨ سرنشین ایرانی یک اتوبوس در مسیر فرودگاه دمشق توسط ارتش آزاد سوریه دستگیر میشوند.
ارتش آزاد سوریه بازداشت شدگان را “شبیحه ایرانی” یا ” لباس شخصی ها” توصیف میکند
. یکی از افسران ارتش آزاد در یک ویدیو می گوید که این افراد را در حالی که به ماموریت شناسایی خود در دمشق می پرداختند، دستگیر کرده اند.
در ویدیو تعدادی از بازداشت شدگان کارت شناسایی خود بعنوان عضو سپاه پاسداران را نشان میدهند.



دو : جمهوری اسلامی اعلام میکند که ٤٨ ایرانی دستگیر شده در دمشق زائر بوده اند و  ادعای نظامی بودن گروگان های دستگیر شده در سوریه را رد کرد.
وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران در بیانیه ای تاکید میکند که  اتباع ایرانی بازداشت شده در دمشق برای زیارت اماکن مقدس به سوریه سفر کرده و غیرنظامی هستند.

سه : چهارشنبه ١٨ مرداد، صالحی وزیر امور خارجه اعلام میکند که ٤٨ ایرانی بازداشت شده در دمشق، بازنشستگان سپاه پاسداران و ارتش هستند!


شکرپرانی یک اصلاح طلب :
واضح است که سپاه پاسداران ایران در سوریه حضور داشته و مشغول فعالیت است؛ ولی با این همه امکانات و باز بودن راه هوایی میان تهران و دمشق و همچنین توافقنامه دفاعی منعقد شده میان ایران و سوریه، واقعا چه نیازی به اعزام سپاهیان در قالب زائر به سوریه است؟

... بخش قابل توجهی از زوار سوریه کسانی هستند که یا از آنچه می‌گذرد خبر ندارند، یا در صورت خبر داشتن معتقدند که چنانچه در راه زیارت اهل بیت جان ببازند، شهید شده‌اند و این مرگ سزاوار آن خطر است.
... این ۴۸ نفر در نهایت چه زائر باشند یا سپاهیانی نیز در میان آنها وجود داشته باشند، ایرانی‌اند و عرف بین‌الملل و اصول اخلاقی ایجاب می‌کند که برای رهایی آنها و قربانی نشدنشان در پای رقابت‌های سیاسی ...

نتیجه:
این بشار اسد هرچه بر سرش بیآید، حقش است. اگر کمی مانند مور و ملخ های حاکم بر ایران عاقبت اندیش بود، تعدادی از این اصلاح طلبان حکومتی جمهوری اسلامی را در آزمایشگاه کِشت میداد و تکثیر میکرد تا در روزگاری که نفس های آخرش را میکشد، برایش از راه دور ”روز” بخرند.
وقاحت یکی از مشخصه های این اصلاح طلبان حکومتی است!


۱۳۹۱ مرداد ۱۱, چهارشنبه

عشق گوید راه هست و رفته ام من بارها!





در میان پرده خون، عشق را گلزار ها
عاشقان را با جمال عشق بی چون، کار ها

عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست
عشق گوید راه هست و  رفته ام من بار ها

عقل بازاری بدید و تاجری آغاز کرد
عشق دیده، زان سوی بازار او، بازار ها

ای بسا منصور پنهان، ز اعتماد جان عشق
ترک منبر ها بگفته، برشده بر دار ها

عاشقان دُرد کش را در درونه ذوق ها
عاقلان تیره دل را در درون انکار ها

عقل گوید پا منه کندَر فنا جز خار نیست
عشق گوید عقل را، کندر توست آن خارها

هین خمش کن خار هستی را ز پای دل بِکن
تا ببینی در درون خویشتن گلزار ها

شمس تبریزی تویی خورشید اندر ابر حرف
چون برآمد آفتابت، محو شد گفتار ها



صد و سی و دومین غزلِ مولانا

۱۳۹۱ تیر ۲, جمعه

تف به قبرت خمینی، مملکتی ساختی که مردم برای فرار از آن حاضرند خوراک حیوانات دریائی شوند!

یک قایق حامل ٢٠٠ پناهجو که از اندونزی به سمت جزیره کریسمس آیلند متعلق به استرالیا در حرکت بودند در حدود دویست کیلومتری شمال این جزیره غرق شدند.
روزنامه‌های استرالیایی نوشتند که پناهجویان ایرانی نیز در این قایق حضور داشتند.
مسعود یک پناهنده سیاسی ایرانی در جاکارتا نگرانی خود در مورد غرق شدن دوستش را با ABC News در میان گذاشت.
او گفت بعد از یکسال ونیم اقامت در اندونزی این تنها راهی بود که برای دوستم باقی مانده بود.

او گفت که من میروم، برایم دعا کنید!

۱۳۹۱ خرداد ۲۵, پنجشنبه

نه میبخشیم و نه فراموش خواهیم کرد!


جانیان جمهوری اسلامی مسلط بر میهنمان بدانند که انتقام سختی از آنها خواهیم گرفت و بر روی قبر رژیم جهل و جنایت ولایت فقیه، ایرانی آباد و آزاد و مستقل بنا خواهیم نمود.
آنروز د
ور نیست!

۱۳۹۱ خرداد ۱۳, شنبه

ای امام، قربون اون وقت شناسیت برم، میدونستی چه موقع ارتحال کنی!

ای امام، بلد بودی چه موقع بری، چه موقع بیائی، چه موقع بری فرانسه، چه موقع از فرانسه بیائی، و خلاصه چه موقع ارتحال کنی.
نموندی تا «زِه زدن» اطرافیانت  را ببینی. یکیشون میگه :
ما غارت کردیم، ما آدم کشتیم، ما به اسم حفظ اسلام قتل و غارت کرده ایم.

آیت الله موسوی اردبیلی، قاضی القضات کشتارهای دهه ٦٠ هم میگوید:
........ همه ما، همه مسؤولان، از سابق تاکنون، باید از مردم عذرخواهی کنیم و ضرورت این کار البته برای مسؤولانی که در لباس روحانیت هستند بیشتر است.

ای امام، یکی هم که میخواد به دوران طلائی تو برگرده، فعلا تو حصره، قربون اون وقت شناسیت برم، وضع خیلی خرابه!

۱۳۹۱ خرداد ۱۲, جمعه

به یاد زندونی «بدون مرخصی با دنده های قفسه سینه شکسته، معده و ریه داغون و ناراحتی قلبى» که معتاد و تواب نبود و در زندان گوهردشت جان داد

خیلی باید بی شرف باشی که بعد از  شکستن دنده های قفسه سینه بر اثر فشار و شکنجه و ناراحتی ریوی و قلبى و فشار خون بالا و خونریزی معده یک زندانی سیاسی و در نهایت کشته شدن او، بگوئی : منصور رادپور تواب و معتاد به قرص آرام بخش بود(١).
(١): به گزارش کلمه، مرحوم منصور رادپور تا قبل از اینکه به سالن ۱۲ منتقل شود انسان شاداب و با روحیه ای بود، اما در این بند به اعتیاد به قرص روی آورد. درهای بسته، اتاق های دو متر در دو متر و هواخوری های کوتاه و مقطعی افسردگی را در این سالن رایج کرده که برخی هم به مصرف مواد مخدر یا قرص های آرام بخش روی آورده اند.
..........................
بر اساس این گزارش، وی در ابتدا به ۳ سال حبس محکوم شد که پس از آن و به دلیل اینکه با یک تلفن خبری را از درون زندان به یکی از سایتها مخابره کرده بود، به ۵ سال حبس دیگر نیز محکوم شد.
وی در این مدت با توجه به شرایط خانوادگی و جسمی اش چند بار توبه نامه نوشت و اظهار ندامت کرد و درخواست کرد اجازه دهند نزد همسر و فرزندانش برود، اما فقط و فقط به دلیل آن تلفن اجازه مرخصی از وی سلب شد.

ِای تف به شما که از حداقل شرافت بی بهره اید

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۹, جمعه

حضور هزار و یازده فحاش کامنت گذار در فضای مجازی تأئید شد

حجت‌الاسلام خطاط، معاون علمی و پژوهشی حوزه علمیه اصفهان : امروز طلاب فعال در عرصه فضای مجازی به یک هزار و ١١ نفر می رسد،  از این میان ٨٠٠ نفر طلبه، ١۵٠ نفر فضلای درس خارج و ٦٠ نفر استاد حوزه علمیه هستند.

منبع : خبرگزاری حوزه

۱۳۹۱ فروردین ۸, سه‌شنبه

سایبری ها، ساندیس خورها بشتابید، وزارت اطلاعات سایت و امکانات میدهد!

آریا ایران یکی از سایتهای زنجیره ای وزارت اطلاعات نوشته است : در آینده نزدیک به کاربرانی که تمایل داشته باشند در باره « علیه تروریسم،فرقه ها و جنگ» بنویسند،بطور اختصاصی یک سایت مجانی با تمام امکانات تحویل داده خواهد شد.
سایبری ها، ساندیس خورها بشتابید!




















۱۳۹۰ اسفند ۲۶, جمعه

امان از دست این مردمِ جنگ طلبِ سوریه!

ما یک سال تمام از گاندی و انواع تئوری های مبارزه ضدخشونت برای مردم سوریه گفتیم و اینها هر روز و بالاخص جمعه ها به خیابان میریزند و خودشان را برای مظلوم نمائی به کشتن میدهند!
ای قاتلین، ای معارضین، آیا خونِ  ٨٠٠٠ نفر کافی نیست؟
تمام دنیا فهمید که شما تروریست هستید!
بیشتر از این روح گاندی را نیآزارید، به خاته هایتان برگردید و صبر پیشه کنید، همانطور که ضرب المثل شیرین فارسی میگوید : خودش خشک میشه می افته!

۱۳۹۰ اسفند ۲۱, یکشنبه

خامنه ای ، محمد خاتمی را خودکشی کرد!

خامنه ای ، محمد خاتمی را خودکشی کرد، همانطور که سعید امامی را با واجبی خودکشی کردند!
حضرت امام(مق)  فرموده اند : وقتی پای مصالح نظام پیش  میآید، حلال و حرام  نداریم!

۱۳۹۰ اسفند ۱۰, چهارشنبه

شناسنامه های پاک

در ایران آزادِ فردا یک روز شناسنامه تان را از گنجه بیرون می آورید(*)، فرزندانتان را در کنارتان و نوه هایتان را روی زانویتان میگذارید و به آنها شناسنامهِ پاکتان را نشان خواهید داد و خواهید گفت زمانی بود که ایران گم شده بود. دیکتاتوری ولایت فقیه آزادی و فرهنگ ما را دزدیده بود. بنظر میآمد که آینده ای نیست. ولی بچه ها این را بیاد بیآورید : خانواده شما در زمانی که دیکتاتوری فقیهان اسلامی حاکم بود، بلند قامت ایستادند. خانواده شما در حالی که دیگران میترسیدند صحبت کنند، سخن گفتند. خانواده شما درحالی که به نظر میآمد آینده ای نیست، آینده ای را می دیدند.

آن شناسنامه از گنجه بیرون خواهد آمد و ما زودتر از آنچه فکرمیکنید به رخ فرزندانمان خواهیم کشید.



(*): با الهام از سخنرانی رابرت توریسلی در کنفرانس بین‌المللی پاریس و اشارهِ او به دستمال گردنهای زردِ طرفداران مجاهدین خلق ایران

۱۳۹۰ اسفند ۷, یکشنبه

خامنه ای : اونی که به ما نریده بود --- اسماعیلِ هنیه بود!

اسماعیل هنیه در سخنرانی خود در دانشگاه الازهر مصر، یک هفته بعد از ملاقاتش با خامنه ای در تهران، «نبرد حماسی مردم سوریه» برای دموکراسی را ستایش کرد.
او با توصیف ملت سوریه به عنوان ملت قهرمان، تفی به ریش خامنه ای جلاد انداخت و لگدی به قبر کثیف خمینی خونخوار زد.

۱۳۹۰ اسفند ۶, شنبه

۱۳۹۰ اسفند ۲, سه‌شنبه

فرخ کشتگر : اگر اين خبر راست باشد!

نخست خلاصه خبر را بخوانيد:
سایت وزین هابیلیان از قول رهبر شیعیان تایلند و مدیر مرکز مطالعات اسلامی موسسه المهدی، آقای سلیمان الحسینی اعلام کرده است که ۴ مظنون مشارکت در طرح بمب گذاری در بانکوک از اعضای گروهکی موسوم به مجاهدین خلق (منافقین) هستند!

اين که يک سازمان سياسی ايرانی متهم به همدستی به بمب گذاری در بانکوک، يعنی به خيانت عليه کشور خود متهم شود، مساله کوچکی نيست که بتوان از کنار آن گذشت و يا با يک تکذيب خشک و خالی به رفع و رجوع آن نشست! بويژه آن که اين بمب گذاری می تواند زمينه ساز يک جنگ خانمانسوز ميان ايران و قدرت های خارجی باشد!
هر چند که مجاهدین خلق تاکنون به يک تکذيب خشک و خالی هم اقدام نکرده اند!

اگر اين ادعا درست باشد و مجاهدين خلق در همدستی با موساد در طرح این بمب گذاری مشارکت کرده باشند طبعا به یک تکذيب ساده خبر اکتفا خواهند کرد. اما اگر، نه در آن بمب گذاری نقشی و نه با سازمان موساد دستی در همکاری داشته اند، برای اعاده حيثيت از خود بايد قاعدتا با همه امکانات تبليغاتی خاص خود که در آن استادند به ميدان آيند و برای رفع اتهام از خود به چند اقدام زير متوسل شوند:


۱- ارتباط و همکاری با سازمان های جاسوسی را برای هر سازمان سياسی مذموم و غيرقابل قبول اعلام کنند و به صراحت هرگونه درافتادن در اين گونه مناسبات را محکوم کنند!

۲- اعلام نمايند که در بمب گذاری در بانکوک شرکت نداشته و آن را محکوم می کنند!

۳- بالاخره آن که اگر سازمان مجاهدين با سازمان های جاسوسی اسرائيل در بمب گذاری بانکوک همدست نبوده اند، روشن شدن قضيه کار چندان دشواری نيست. مجاهدين استطاعت مالی آن را دارند که بهترين وکلای آمريکايی را استخدام کنند و از طريق آنان از سایت وزین هابیلیان و رهبر شیعیان تایلند که اين دروغها را عليه سازمان مجاهدين بافته اند شکايت کنند. در اين صورت اگر رهبر شیعیان تایلند مدرک محکمه پسندی برای اثبات ادعای خود نداشته باشد محکوم می شود و مجاهدين از اين اتهام مبرا می شوند!

اگر سازمان مجاهدين به هيچ يک از اقدامات بالا متوسل نشود، آن وقت بديهی است که می توان خبر شخصیت معتبری مثل  سلیمان الحسینی، مدیر مرکز مطالعات اسلامی موسسه المهدی و رهبر شیعیان تایلند که در سایت وزین هابیلیان بيان شده است، را باور نمود!


فرخ کشتگر
سه شنبه ٢٨ ربیع‌الاول ۱۴۳۳ قمری




بعدالتحریر :
بعد از نگارش این مطلب با کمال تاسف  متوجه شدم که غیر از سایت وزین هابیلیان، سایتهای وزینِ دیگری مانند تابناک، يالثارات، ایرنا، عصر ایران و ... به نقل این خبر مبادرت نموده اند. البته این وظیفه سازمان مجاهدين  خلق است که درصورت  دست نداشتن در این بمب  گذاریها و با توجه به استطاعت مالی و وقت فراوان!، از سایتهای  وزینِ ذکر شده بخواهند که  از نقل اخبار دروغ خودداری کنند!

۱۳۹۰ بهمن ۲۸, جمعه

دست های جنایتکار


سازمان ملل قطعنامه "جنایت علیه بشریت سوریه" را تصویب کرد.
مجمع‌عمومی سازمان ملل روز پنج‌شنبه ۱۶ فوریه (۲۷ بهمن) در نیویورک برپا شد. در این نشست، نمایندگان سرکوب خشونت آمیز مخالفان دولت بشار اسد را با تصویب قطعنامه‌ای محکوم کردند. ۱۳۷ کشور از ۱۶۶ کشور شرکت کننده در این مجمع به این قطعنامه رای مثبت دادند. ایران، روسیه، چین، عراق
، کوبا، ونزوئلا و کره شمالی از جمله ۱۲ کشوری بودند که به قطعنامه رای منفی دادند. رای نمایندگان ۱۷ کشور به این قطعنامه ممتنع بود.

۱۳۹۰ بهمن ۲۵, سه‌شنبه

ما لاله سرخ سربداریم هنوز

رزمسرود، ترانه هایی همبسته برای سربداران

هرچند ز داغ سوگواریم هنوز
کشتار شدیم و بیشماریم هنوز

روینده ز خاک هر بهاریم هنوز
ما لالهِ سرخ سربداریم هنوز


بیهوده خلاف موج پارو نزدیم
جز رو به سپیده
، خلق را هو نزدیم
در ذهن زمان چهره ما نقش شده ست
از پای درآمدیم و زانو نزدیم


بر روی ستم گلوله باراندیم
از مزرعه ها گرازها را راندیم
تا سبز شود ز خون ما جنگل باز
رفتیم و درون رستنی ها ماندیم


نورستن دشت و بیشه ها رویش ماست
نجوای نسیم و برگها گویش ماست
وان رود خروشان که به دریا ریزد
تصویر حضور و جلوه پویش ماست


شب بر رخ روز تا که چادر دوزد
رهپوی سزاست
تا چراغ افروزد
آتش فکند به خیمه تاریکی
هرچند که خود نیزدر آتش سوزد


آن بار امانتی که «کوچک» بگذاشت
شد پرچم سربدار و آن را برداشت
این نسل گمان مبر سترون شده است
فردا نگری که باز پرچم افراشت


ما تجربه های یک سده پیکاریم
شب خسته و
ما سپیده ی بیداریم
پیروزی ما، حوالتی تاریخی ست
در جنگل و شهر «کوچک» و «ستاریم»


جهانشهر – امرداد ماه ١٣٧٩خورشیدی
نعمت آزرم

۱۳۹۰ بهمن ۲۳, یکشنبه

این کاسب چه می فروشد؟

یک کاسب! در مراسم ساندیس خوران ٢٢ بهمن ١٣٩٠ در تهران.
میگویند «الکاسب حبیب الله» ولی نه هر کسبی!

۱۳۹۰ بهمن ۲۱, جمعه

بدینوسیله از زندان رجایی شهر، فرارسیدن ٢٢ بهمن، سرآغاز ربوده شدن انقلاب ۵٧ را تسلیت میگویم



با یاد خدا
با درود به تمامی جانباختگان راه آزادی بشر،
با سلام به تمامی آزادیخواهان جهان،
و تجدید پیمان با تمامی جمهوریخواهان دموکرات و سکولار ایرانی،
هم میهنان بپاخاسته،
نظریه ولایت فقیه در دهه ٤٠ خورشیدی عرضه شد ولی هیچ یک از فعالان سیاسی ، انقلابیون و گروههای مبارز آنرا جدی نگرفت این نظریه ناقص الخلقه که در آخرین هفته های منتهی به انقلاب ۵٧ تحت عنوان حکومت اسلامی به ایرانیان بپاخاسته ارائه شد، به علت مخالفت صریح انقلابیون ، دانشگاهیان، دانشجویان و...،نهایتا به عنوان عوام فریبانه ( جمهوری اسلامی) تغییر پیدا کرد .
با تمسک به این ترکیب متناقض که بعدها مردم فریبان حاکم با بکارگیری مترادف آن یعنی ترکیب آشکارا متنقاض تر (مردم سالاری دینی) سعی در تلطیف و تطهیر آن داشتند. سرکردگان فرقۀ ظالۀ ولایت فقیه باسوء استفاده از غلیان احساسات مذهبی مردم به اهرم های قدرت چنگ یازیدند و بلافاصله با به میدان کشاندن فرصت طلبان بی نام نشانی که پس از پیروزی انقلاب گستاخانه خود را انقلابی جا می زدند بر علیه انقلاب مردمی و انقلابیون اصیل ،کودتای خونین به راه انداخته و بعد از ربودن تمامیت اهرمهای قدرت سیاسی به کمک کمیته های موسوم به انقلاب ، شیوه هایی را بکار گرفتند که بطور کلی با درک و استنباط عامۀ مردم از اصول نظام جمهوری و نیز اصول دین اسلام مغایر بودو متعاقبا در برابر اعتراضات اقشار و اقوام مختلف ایرانی چنان فجایعی را رغم زدند که مشابه آن در تمام دوران پس از انقلاب صنعتی ، تنها در بعضی از انقلابهای مخوف کمونیستی نیمۀ اول قرن بیستم تجربه شده است.
یادآور می شود واضح این نظریه ،که ابتدئا آن را بر گرفته از اسلام انقلابی و تشیع علوی تبلیغ میکرد. پس از مدتی ضمن تقبیح کلیت ماجرا آن را فاقد مشروعیت اعلام داشت به جرات می توان گفت این تنها نظریه در طول تاریخ بشریت که در عین برخورداری از حاکمیت از سوی واضح آن به صراحت باطل می گردد .این حقیقت که مشارالیه تا دم مرگ در برابر نظام مخوف برآمده از ان نظریه ایستادگی به خرج داد به خودی خود بیانگر شدت نفرت او از نتایج نظریات خودش می باشد.
از دیدگاه تجربه های تاریخی این حالت پدیده نادری است که تمام نیروهای پیشرو و همۀ بنیادهای مدافع ارزشهای دنیای مدرن به طور یکپارچه در برابر حاکمیتی بایستند که سنت های منقرض جوامع کهن را به بدترین وجه نمایندگی می کند ولی آن حاکمیت کودتاگر که با تمام اندیشه های مورد اتفاق جهانی سر جنگ دارد بتواند با توسل به انواع خصلت های اخلاقی و و ترفندهای جنایتکارانه بر اریکه قدرت باقی بماند و عجیب تر آنکه علاوه بر سکوت جامعه جهانی به ......با آن به مماشات رفتار نمایند.
بدینوسیله از زندان رجایی شهر بند ٤ سالن ١٢ ، فرارسیدن ٢٢ بهمن که سرآغاز ربوده شدن انقلاب ۵٧ و به گروگان گرفته شدن ایران و ایرانیان را تداعی می دارد به همه هم میهنان فرسوده در اقصی نقاط کشور و نیز پراکنده در سراسر گیتی تسلیت گفته و خطاب به .... و قدرت طلبان حاکم که وقیحانه پشت شعارهای دینی سنگر گرفته اند اعلام می دارم.
ای خداوندان خوف انگیز شب پیمان ظلمت دوست ، ظلمت آباد بهشت گندتان را ما نمی خواهیم.
هم میهنان،
با توجه به تجربه های برگرفته از کامیابی ها و ناکامیابی های جنبش ٢٠٠ ساله آزادیخواهی ایرانیان در راه رهایی جامعه ایرانی از ورطۀ هولناک جاری و نیل به آرمانهایی که بعضا متجاوز از یک قرن است که به طرزی کاملا شفاف در انقلاب ۵٧ ترسیم شده است ولی هنوز معطل مانده اند را نتیجه محتوم تلاش هماهنگ همۀ نیروهای طرفدار تغییرات بنیادین در داخل و خارج کشور برای به ثمر رساندن انقلاب است.
هم میهنان هوشیار باشید که سحر نزدیک است
ایران هرگز نمی میرد،
ارژنگ داودی
زندانی سیاسی،شاعر و نویسنده
بهمن ١٣٩٠


بیانیۀ زندانی سیاسی ارژنگ داودی به مناسبت ٢٢ بهمن، انقلاب به سرقت رفتۀ مردم ایران به نقل از " فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"

۱۳۹۰ بهمن ۱۲, چهارشنبه

آخرِ بازی : سروده ای از احمد شاملو در وصف خمينی





عاشقان
سرشکسته گذشتند،
شرمسارِ ترانه‌های بی‌هنگامِ خویش.
و کوچه‌ها
بی‌زمزمه ماند و صدای پا.
سربازان
شکسته گذشتند،
خسته
بر اسبانِ تشریح،
و لَتّه‌های بی‌رنگِ غروری
نگونسار
بر نیزه‌هایشان.


تو را چه سود
فخر به فلک برفروختن
هنگامی که
هر غبار راه لعنت شده نفرينت می کند؟
تو را چه سود از باغ و درخت
که با ياس ها
با داس سخن گفته ای.
آنجا که قدم بر نهاده باشی
گياه از رستن تن می زند
چرا که تو
تقوای خاک و آب را
هرگز باور نداشتی.


فغان! که سرگذشت ما
سرودِ بی اعتقاد سربازان تو بود
که از فتح قلعه ی روسپيان
باز می آمدند.
باش تا نفرين دوزخ از تو چه بسازد،
که مادران سياه پوش
داغداران زيباترين فرزندان آفتاب و باد
هنوز از سجاد ه ها
سر برنگرفته اند!


 امروز ١٢بهمن، سالروز بازگشت خمينی جلاد به ایران است.

۱۳۹۰ بهمن ۱۱, سه‌شنبه

بگذار این وطن دوباره وطن شود


بگذارید این وطن دوباره وطن شود.
بگذارید دوباره همان رویایی شود که بود.
بگذارید پیشاهنگ دشت شود
و در آن‌جا که آزاد است منزلگاهی بجوید.

(این وطن هرگز برای من وطن نبود.)
بگذارید این وطن رویایی باشد که رویاپروران در رویای
خویش‌داشته‌اند.ــ
بگذارید سرزمین بزرگ و پرتوان عشق شود
سرزمینی که در آن، نه شاهان بتوانند بی‌اعتنایی نشان دهند نه
ستمگران اسبابچینی کنند
تا هر انسانی را، آن که برتر از اوست از پا درآورد.
(این وطن هرگز برای من وطن نبود.)

آه، بگذارید سرزمین من سرزمینی شود که در آن، آزادی را
با تاج ِ گل ِ ساخته‌گی ِ وطن‌پرستی نمی‌آرایند.
اما فرصت و امکان واقعی برای همه کس هست، زنده‌گی آزاد است

و برابری در هوایی است که استنشاق می‌کنیم.
(در این «سرزمین ِ آزاده‌گان» برای من هرگز
نه برابری در کار بوده است نه آزادی.)

بگو، تو کیستی که زیر لب در تاریکی زمزمه می‌کنی؟
کیستی تو که حجابت تا ستاره‌گان فراگستر می‌شود؟

سفیدپوستی بینوایم که فریبم داده به دورم افکنده‌اند،
سیاهپوستی هستم که داغ برده‌گی بر تن دارم،
سرخپوستی هستم رانده از سرزمین خویش،
مهاجری هستم چنگ افکنده به امیدی که دل در آن بسته‌ام
اما چیزی جز همان تمهید ِ لعنتی ِ دیرین به نصیب نبرده‌ام
که سگ سگ را می‌درد و توانا ناتوان را لگدمال می‌کند.

من جوانی هستم سرشار از امید و اقتدار، که گرفتار آمده‌ام
در زنجیره‌ی بی‌پایان ِ دیرینه سال ِ
سود، قدرت، استفاده،
قاپیدن زمین، قاپیدن زر،
قاپیدن شیوه‌های برآوردن نیاز،
کار ِ انسان‌ها، مزد آنان،
و تصاحب همه چیزی به فرمان ِ آز و طمع.

من کشاورزم ــ بنده‌ی خاک ــ
کارگرم، زر خرید ماشین.
سیاهپوستم، خدمتگزار شما همه.
 من مردمم: نگران، گرسنه، شوربخت،
که با وجود آن رویا، هنوز امروز محتاج کفی نانم.
هنوز امروز درمانده‌ام. ــ آه، ای پیشاهنگان!
من آن انسانم که هرگز نتوانسته است گامی به پیش بردارد،
بینواترین کارگری که سال‌هاست دست به دست می‌گردد.
با این همه، من همان کسم که در دنیای کُهن
در آن حال که هنوز رعیت شاهان بودیم
بنیادی‌ترین آرزومان را در رویای خود پروردم،
رویایی با آن مایه قدرت، بدان حد جسورانه و چنان راستین
که جسارت پُرتوان آن هنوز سرود می‌خواند
در هر آجر و هر سنگ و در هر شیار شخمی که این وطن را
سرزمینی کرده که هم اکنون هست.
آه، من انسانی هستم که سراسر دریاهای نخستین را
به جست‌وجوی آنچه می‌خواستم خانه‌ام باشد درنوشتم
من همان کسم که کرانه‌های تاریک ایرلند و
دشت‌های لهستان
و جلگه‌های سرسبز انگلستان را پس پشت نهادم
از سواحل آفریقای سیاه برکنده شدم
و آمدم تا «سرزمین آزاده‌گان» را بنیان بگذارم.

آزاده‌گان؟
یک رویا ــ
رویایی که فرامی‌خواندم هنوز امّا.

آه، بگذارید این وطن بار دیگر وطن شود
ــ سرزمینی که هنوز آن‌چه می‌بایست بشود نشده است
و باید بشود! ــ
سرزمینی که در آن هر انسانی آزاد باشد.
سرزمینی که از آن ِ من است.
ــ از آن ِ بینوایان، سرخپوستان، سیاهان، من،
که این وطن را وطن کردند،
که خون و عرق جبین‌شان، درد و ایمان‌شان،
در ریخته‌گری‌های دست‌هاشان، و در زیر باران خیش‌هاشان
بار دیگر باید رویای پُرتوان ما را بازگرداند.

آری، هر ناسزایی را که به دل دارید نثار من کنید
پولاد ِ آزادی زنگار ندارد.
از آن کسان که زالووار به حیات مردم چسبیده‌اند
ما می‌باید سرزمین‌مان را آمریکا را بار دیگر باز پس بستانیم.
آه، آری
آشکارا می‌گویم،
این وطن برای من هرگز وطن نبود،
با وصف این سوگند یاد می‌کنم که وطن من، خواهد بود!
رویای آن
همچون بذری جاودانه
در اعماق جان من نهفته است.

ما مردم می‌باید
سرزمین‌مان، معادن‌مان، گیاهان‌مان، رودخانه‌هامان،
کوهستان‌ها و دشت‌های بی‌پایان‌مان را آزاد کنیم:
همه جا را، سراسر گستره‌ی این ایالات سرسبز بزرگ را ــ
و بار دیگر وطن را بسازیم!




۱۳۹۰ دی ۲۱, چهارشنبه

چرا بی بی سی فارسی دروغ میگوید؟

جمعه ٣٠ دسامبر ٢٠١١ صدای آمریکا و بی بی سی فارسی به بهانه آخرین راه حلها برای حل مسئله اشرف، اقدام به پخش گزارشی نمودند.

خبرنگار بی بی سی فارسی، بدون نام بردن از نحوه سازماندهی و تجمعِ خانواده ساکنین اشرف(توسط انجمن نجات)، سازمان مجاهدین را مسئول عدم ملاقات با خانواده ها میداند. در طرف دیگر آقای علی جوانمردی، خبرنگار صدای آمریکا میگوید: مایل بودیم که از مسئولین مجاهدین در کمپ بپرسیم چرا اجازه ملاقات نمیدهند، ولی این نظامیان(نظامیانِ عراقی) تحت هیچ عنوان اجازه ندادند ما خود از مسئولین کمپ اشرف سئوال کنیم و خواستِ این افرد را با آنها مطرح سازیم. نظامیان عراقی میگفتند که دلیل این اجازه ندادن آنست که اعضای مجاهدین به شما با سنگ حمله میکنند! ولی زمانیکه گفتیم تحت هر شرایطی، بامسئولیت خود میخواهیم وارد کمپ شویم، گفتند : شما میتوانید تنها باتجمع کنندگانِ بیرون کمپ یا کسانیکه از مجاهدین جدا شده اند،گفتگو کنید!
چند تن از بستگان اعضای مجاهدین که نخواستند تصویر آنها پخش شود گفتند: انجمنهای معروف به «نجات» در استانهای مختلف ایران، مسئولیت سازماندهی، تامین مخارج وکلیه خدمات مربوط به گردآوری آنها را به اینجا برعهده گرفته است.

گزارش کاملِ خبرنگار صدای آمریکا آقای علی جوانمردی از مقابل کمپ اشرف را در همانروز(جمعه ٣٠ دسامبر ٢٠١١) ببینید.


گزارش کاملِ خبرنگار بی بی سی فارسی آقای ژیارگُل از مقابل کمپ اشرف را در همانروز(جمعه ٣٠ دسامبر ٢٠١١) ببینید