میگویند بعد از اینکه ناصرالدین شاه توسط ميرزا رضا كرمانی يكی از شاگردان سيد جمال الدين اسدآبادی در شاه عبدالعظیم از پای در آمد، صدراعظم با سرعت شاه را از در دیگر بقعه به کالسکه مخصوص رسانیده و جسدش را در کالسکه نشاندند و در طی مسیر شهر ری تا دارالخلافه(کاخ گلستان) چنین وانمود میکردند که شاه هنوز زنده است.
حال حکایت جمهوری اسلامی است که تیر قیامِ مردم بر قلبش خورده و اصلاح طلبان حکومتی، مشغول حمل این جنازه هستند.
اما از شهر ری تا کاخ گلستان راهی نیست!
آه که چه درست گفتی. بخدا من موضعی ندارم ولی حس و شهود میکنم این اصلاحطلبان عجب سر راه مردم نشسته و کار و پیروزی را عقب می اندازند. جا را بر آدمها و گروههای جدی تنگ کرده اند و امکان حضور و پیشبردن نمیدهند. اصلاحطلبان از نیروی مردم در مقابل نیروی رزمی رژیم بهره کشی میکنند تا سهم در حکومت فعلی بگیرند. شعار یا حسین میرحسین یعنی چی؟ شیفته گری بازی. مانند شعارهای بسیج و حزبالهی ها. تا ایدۀ اینها حضور داشته باشد نه مردم جهان اطمینان میکنند و نه اکثریت مردم ایران و گروهها. مردم لیبی که مرگ یا پیروزی را در پیش گرفتند لایق حمایت جهانی شدند. آخر با فرض پیروزی اصلاحطلبها چه چیز فرق خواهد کرد!!. اما من فکر میکنم چنان راه بین شهرری و گلستان ما طولانی است. بویژه که اصلاحطلبها زندان و کشته و شکنجه دادند و مایه گذاشتند.
پاسخحذف