جشنواره سماق در قزوین |
۱۳۹۱ شهریور ۱۰, جمعه
همزمانی جشنواره سماق در قزوین و جنبش عدم تعهد در تهران!
۱۳۹۱ شهریور ۶, دوشنبه
درود بر شیرزنان سوری!
مرد در حمص به تیر وحوشِ بشار اسد گرفتار شده و این زن است که دفاع از خانوادهاش را بر عهده میگیرد.
خونریزی
پا گرفته است زمانی است مدید
نا خوش احوالی در پیکر من
دوستانم، رفقای محرم!
به هوایی که حکیمی بر سر، مگذارید
این دلاشوب چراغ
روشنایی بدهد در بر من!
من به تن دردم نیست
یک تب سرکش، تنها پکرم ساخته و دانم این را که چرا
و چرا هر رگ من از تن من سفت و سقط شلاقی ست
که فرود آمده سوزان
دم به دم در تن من.
تن من یا تن مردم، همه را با تن من ساخته اند
و به یک جور و صفت می دانم
که در این معرکه انداخته اند.
نبض می خواندمان با هم و میریزد خون، لیک کنون
به دلم نیست که دریابم انگشت گذار
کز کدامین رگ من خونم می ریزد بیرون.
یک از همسفران که در این واقعه می برد نظر، گشت دچار
به تب ذات الجنب
و من اکنون در من
تب ضعف است برآورده دمار.
من نیازی به حکیمانم نیست
« شرح اسباب » من تب زده در پیش من است
به جز آسودن درمانم نیست
من به از هر کس
سر به در می برم از دردم آسان که ز چیست
با تنم طوفان رفته ست
تبم از ضعف من است
تبم از خونریزی.
یوش - تابستان ١٣٣١
نا خوش احوالی در پیکر من
دوستانم، رفقای محرم!
به هوایی که حکیمی بر سر، مگذارید
این دلاشوب چراغ
روشنایی بدهد در بر من!
من به تن دردم نیست
یک تب سرکش، تنها پکرم ساخته و دانم این را که چرا
و چرا هر رگ من از تن من سفت و سقط شلاقی ست
که فرود آمده سوزان
دم به دم در تن من.
تن من یا تن مردم، همه را با تن من ساخته اند
و به یک جور و صفت می دانم
که در این معرکه انداخته اند.
نبض می خواندمان با هم و میریزد خون، لیک کنون
به دلم نیست که دریابم انگشت گذار
کز کدامین رگ من خونم می ریزد بیرون.
یک از همسفران که در این واقعه می برد نظر، گشت دچار
به تب ذات الجنب
و من اکنون در من
تب ضعف است برآورده دمار.
من نیازی به حکیمانم نیست
« شرح اسباب » من تب زده در پیش من است
به جز آسودن درمانم نیست
من به از هر کس
سر به در می برم از دردم آسان که ز چیست
با تنم طوفان رفته ست
تبم از ضعف من است
تبم از خونریزی.
یوش - تابستان ١٣٣١
۱۳۹۱ مرداد ۲۹, یکشنبه
تره به تخمش میره، سعید به مادرش!
*بنا به گفتهِ سعید حجاریان، مغز متفکر اصلاحات!، مادرش بازجوی کمیته نازی آباد بوده است.
ضرب المثلی فرانسوی میگوید : Tel père, tel fils
یعنی : از چنین پدری، چنین پسری باید!
و یا : Les chiens ne font pas des chats
یعنی : سگ ها هرگز گربه نمی زایند!
* : سعید حجاریان در گفت و گو با اندیشه پویا ماجرای اولین توبه سیاسی خود در کودکی را بازگو کرده و از ارتباط سیاسی پدرش با جریانهای ملیگرای رادیکال و دست راستی همچون سومکا یاد کرده است. آنچنانکه سعید حجاریان در شرح زندگینامه سیاسی و فکری خود توضیح می دهد:
ضرب المثلی فرانسوی میگوید : Tel père, tel fils
یعنی : از چنین پدری، چنین پسری باید!
و یا : Les chiens ne font pas des chats
یعنی : سگ ها هرگز گربه نمی زایند!
* : سعید حجاریان در گفت و گو با اندیشه پویا ماجرای اولین توبه سیاسی خود در کودکی را بازگو کرده و از ارتباط سیاسی پدرش با جریانهای ملیگرای رادیکال و دست راستی همچون سومکا یاد کرده است. آنچنانکه سعید حجاریان در شرح زندگینامه سیاسی و فکری خود توضیح می دهد:
او در دهه ۵٠ با چریکها دوست بود اما چریک نشد و به فعالیتهای مسلحانه علاقهای نداشت، اما پس از انقلاب از ابتدا وارد فعالیتهای نظامی – امنیتی شد!
تنها او از خانوادهشان نبود که به این عرصه پا گذاشت، آنچنانکه سعید حجاریان در این گفتگو بازگو می کند مادرش هم در اوائل انقلاب در کمیته نازی آباد بازجو بوده است. ۱۳۹۱ مرداد ۲۸, شنبه
قورباغه های جمهوری اسلامی!
جمهوری اسلامی با قرار دادن پرچمِ دیگر کشورها بر روی نفتکش هایش، مشغول قاچاقِ نفت است.
جمهوری اسلامی در پوششِ زائر، فرماندهان سپاه را برای عملیات به سوریه میفرستد.
جمهوری اسلامی در پوششِ مخالف، مامورانی مانند سردار مدحی و ... را بمیان اپوزیسیون میفرستد.جمهوری اسلامی در پوششِ زائر، فرماندهان سپاه را برای عملیات به سوریه میفرستد.
تا جمهوری اسلامی هست، صادر کردن نفت با پرچم تقلبی بر روی نفتکش هایش، فرستادن مزدور تحت عناوین زائر و آتئیست و طرفدار مصدق و طرفدار شاه و اصلاح طلبِ حکومتی و ... بمیان مخالفان امری عادی است.
حیات و مماتِ جمهوری اسلامی به دروغ و ریا و تزویر بند است و برای تداومش چاره ای جز اینکار ندارد.
این وظیفه ماست تا صفِ دشمن و غیر دشمن و دوست را تشخیص دهیم و مراقب باشیم تا جمهوری اسلامی، قورباغه هایش را بجای فولکس واگن برایمان رنگ نکند.
۱۳۹۱ مرداد ۲۱, شنبه
۱۳۹۱ مرداد ۱۹, پنجشنبه
٤٨ پاسدار : سه روایت، یک شکرپرانی و یک نتیجه!
یک : شنبه ۱۴ مرداد ١٣٩١، ٤٨ سرنشین ایرانی یک اتوبوس در مسیر فرودگاه دمشق توسط ارتش آزاد سوریه دستگیر میشوند.
ارتش آزاد سوریه بازداشت شدگان را “شبیحه ایرانی” یا ” لباس شخصی ها” توصیف میکند. یکی از افسران ارتش آزاد در یک ویدیو می گوید که این افراد را در حالی که به ماموریت شناسایی خود در دمشق می پرداختند، دستگیر کرده اند.
در ویدیو تعدادی از بازداشت شدگان کارت شناسایی خود بعنوان عضو سپاه پاسداران را نشان میدهند.
دو : جمهوری اسلامی اعلام میکند که ٤٨ ایرانی دستگیر شده در دمشق زائر بوده اند و ادعای نظامی بودن گروگان های دستگیر شده در سوریه را رد کرد.
وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران در بیانیه ای تاکید میکند که اتباع ایرانی بازداشت شده در دمشق برای زیارت اماکن مقدس به سوریه سفر کرده و غیرنظامی هستند.
سه : چهارشنبه ١٨ مرداد، صالحی وزیر امور خارجه اعلام میکند که ٤٨ ایرانی بازداشت شده در دمشق، بازنشستگان سپاه پاسداران و ارتش هستند!
واضح است که سپاه پاسداران ایران در سوریه حضور داشته و مشغول فعالیت است؛ ولی با این همه امکانات و باز بودن راه هوایی میان تهران و دمشق و همچنین توافقنامه دفاعی منعقد شده میان ایران و سوریه، واقعا چه نیازی به اعزام سپاهیان در قالب زائر به سوریه است؟
... بخش قابل توجهی از زوار سوریه کسانی هستند که یا از آنچه میگذرد خبر ندارند، یا در صورت خبر داشتن معتقدند که چنانچه در راه زیارت اهل بیت جان ببازند، شهید شدهاند و این مرگ سزاوار آن خطر است.
... این ۴۸ نفر در نهایت چه زائر باشند یا سپاهیانی نیز در میان آنها وجود داشته باشند، ایرانیاند و عرف بینالملل و اصول اخلاقی ایجاب میکند که برای رهایی آنها و قربانی نشدنشان در پای رقابتهای سیاسی ...
نتیجه:
این بشار اسد هرچه بر سرش بیآید، حقش است. اگر کمی مانند مور و ملخ های حاکم بر ایران عاقبت اندیش بود، تعدادی از این اصلاح طلبان حکومتی جمهوری اسلامی را در آزمایشگاه کِشت میداد و تکثیر میکرد تا در روزگاری که نفس های آخرش را میکشد، برایش از راه دور ”روز” بخرند.
وقاحت یکی از مشخصه های این اصلاح طلبان حکومتی است!
۱۳۹۱ مرداد ۱۱, چهارشنبه
عشق گوید راه هست و رفته ام من بارها!
در میان پرده خون، عشق را گلزار ها
عاشقان را با جمال عشق بی چون، کار ها
عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست
عشق گوید راه هست و رفته ام من بار ها
عقل بازاری بدید و تاجری آغاز کرد
عشق دیده، زان سوی بازار او، بازار ها
ای بسا منصور پنهان، ز اعتماد جان عشق
ترک منبر ها بگفته، برشده بر دار ها
عاشقان دُرد کش را در درونه ذوق ها
عاقلان تیره دل را در درون انکار ها
عقل گوید پا منه کندَر فنا جز خار نیست
عشق گوید عقل را، کندر توست آن خارها
هین خمش کن خار هستی را ز پای دل بِکن
تا ببینی در درون خویشتن گلزار ها
شمس تبریزی تویی خورشید اندر ابر حرف
چون برآمد آفتابت، محو شد گفتار ها
صد و سی و دومین غزلِ مولانا
اشتراک در:
پستها (Atom)